باران نبود گریه گردم
پرنده نبود پرپر زدم
با خیال پروزا از خود بیرون آمدیم به امید پنجره ای گشوده
بر سکوت دیوار قفس را در پرندها جا دادیم
باران نبود
پرنده نبود
و ما فقط گریه کردیم
کلیک کنید تا وب جدید منو ببینید