وقتی کوچیک بودم همیشه به مامانم میگفتم خوشبحالت دلم می خواد جای تو باشم
ولی الان که مجبورم بزرگ باشم دلم می خواد جای کوچیکیام باشم
همون وقتایی که به پدر میگفتم پپر و به عاطفه میگفتم عابطه
همون وقتایی که چون داشتم میرفتم کلاس اول همه ازم کلی عکس میگرفتن
همون وقتایی که بین مامان و بابا می خوابیدم
همون وقتایی که به دادش کوچولوم حسودی میکردم
همون وقتایی که بدون هیچ دغدغه ای دست دختر خاله هام رو گاز میگرفتم
بدون هیچ دغدغه ای بدون هیچ دغدغه ای
چقدر دوران کودکی زیباست چقدر دوران کودکی زیباست
هنوز عروسکای باربی رو دوست دارم
هنوز لباسای سیندرلا رو دوست دارم
هنوز کارتون افسانه ی توشیشان رو دوست دارم
من امشب بچه شدم و می خوام به اون دوران برگردم
...............
شاید خیلی وقتا حق با عشقمه که میگه تو هنوز کوچولویی
آره امشب دوست دارم برم به دوران کودکیم اما واقعا راهی نیست !
ولی انگار واقعا بازگشتی وجود نداره
|