سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا حافظ (پنج شنبه 85/9/2 ساعت 11:15 صبح)
                                                                 
سایه های سنگین نگاهت را
روی دیوار اتاقم نقاشی می کنم ..!!
اما نه آفتابی هست و نه نوری..
و من در تاریکی چشمانم کور شده است.
دیر هنگامی است که کسی مرا ندیده است .
تاریکی را فقط برای ندیدن چشمانت می خواهم ..!!
چشمانی که دیگر به من نگاه نمی کنندو...........

      وتا انتهای مرگم یک نیمکت فاصله هست

              می دانم که بر روی نیمکت تو در انتظار منی

                         ولی نمی دانم چرا نمی رسم؟

                                                                       

 




مشخصات یه دختر خوب !!!!!! (پنج شنبه 85/9/2 ساعت 11:11 صبح)

یکی بود ، یکی نبود ؛ غیر از خدا هیچ کس نبود
آورده اند که روزی روزگاری در آن ایام قدیم ، پسر پادشاه ولایت غربت مریض شد و در بستر افتاد
 پادشاه گفت جارچیان در تمامی ولایات جار بزنند که اگر حکیمی بتواند درد پسرش را علاج کند، به اندازه  وزنش به او طلا و نقره می دهیم.

همة طبیبان از اطراف و اکناف آمدند به ولایت غربت ، ولی هیچ کس نتوانست درد و مرض پسر پادشاه را بفهمد . دیگر همه از علاج پسر پادشاه نا امید شده بودند که یک روز درویشی آمد به قصر پادشاه و گفت که من درد پسر پادشاه را علاج می کنم.

او را بردند بالای سر بیمار . درویش دستش را به نبض پسر پادشاه گرفت و بنا کرد به نام بردن تمامی ولایات دنیا. وقتی رسید به نام ولایت جابلقا، دید که نبض پسر پادشاه بنا کرد به تند زدن. شصتش خبر دار شد که پسر پادشاه عاشق دختری در ولایت جابلقا شده.

درویش گفت : « بروید یک کسی را بیاورید که با تمامی کوچه پس کوچه های ولایت جابلقا آشنا باشد . » آوردند . درویش به او گفت : « وقتی من نبض پسر پادشاه را می گیرم ، تو تک به تک و شمرده، نام تمام کوچه ها و خیابان های ولایت جابلقا را ببر. » درویش نبض را گفت و آن بندة خدا شروع کرد به نام بردن از کوچه ها و محله های ولایت جابلقا. وقتی رسید به نام کوچة «چهل دختران » نبض پسر پادشاه بنا کرد به تند زدن .

درویش گفت : « حالا یک نفر را بیاورید که همة اهالی این کوچه را از کوچک و بزرگ بشناسد . » آوردند . درویش به او گفت : «من وقتی نبض پسر پدشاه را می گیرم تو نام تک تک اهالی را بگو . » طرف قبول کرد و نام صاحبان خانه ها را تک به تک گفت، وقتی رسید به نام « ملک التجار » قلب پسر پادشاه بنا کرد به تند زدن .

درویش گفت : همین جا توقف کن . حالا از این به بعد شمرده و آرام، نام و مشخصات اهل خانه را بگو

توضیح : نظر به اهمیت موضوع  در این قسمت متن کامل سخنان مرد که اهل خانه را معرفی می کند و همچنین کیفیت ضربان قلب پسر پادشاه ، عینا جهت درج در تاریخ، ثبت می شود

مرد : خود ملک التجار که هشت دهنه مغازه در بازار دارد
ضربان قلب پسر پادشاه : تلپ …تلپ

مرد : عالیه خانم همسر ملک التجار صبیة حاج میزابوالقاسم غربتی! منظور اهل ولایت غربت است ـ توضیح مترجم  

تلپ …تلپ -

اشرف السلطنه والده ملک التجار ، نود و هشت ساله  -

 زق … زوق  -

 زیور خانم ، دختر بزرگ ملک التجار که سال پیش عروسی کرده و حالیه دو بچه (دوقلو) دارد

تلپ …تلپ -

- اقدس خانم ، دختر دوم که در فرانسه درس خوانده و ادو کلن بیوتیفول به خود می زند

تلپ …تلپ -

اعظم خانم دختر سوم که چشمان آهویی دارد و پسر عموی بنده به خواستگاری اش رفت و او را کتک زدند

تلپ …تلپ -

مریم خانم دختر چهارم ، در کوچه به او ماریا می گویند و هزار تا (با احتساب خود بندة حقیر ، هزار و یک) خاطر خواه دارد

تلپ …تلپ -

آتوساخانم، دختر پنجم که ماشین اپل کورسا دارد وبا دوستانش هات شکلات و پیتزا دربه در می خورد

تلپ …تلپ -

ناتاشا خانم ، دختر ششم که کاکلش را بیرون می گذارد و لاک سیاه می زند و کتیرا و « لئوناردو دی کاپریو » و غیره

تلپ …تلپ -

مارگریتا خانم دختر هفتم که هجده سال دارد و در هفت اقلیم عالم کسی به زیبایی او نیست

تلپ …تلپ -

- دیگر کسی باقی نماند …… آهان راستی یادم آمد اینها توی خانه شان یک سگ پا کوتاه پشمالوی انگلیسی شناسنامه دار هم دارند که

تالاپ …تولوپ -

درویش: که چی؟

مرد: که هر روز یکی شان بغلش می کند و دور ولایت می گرداند و پزش را می دهد

!!! شاتالاپ …شوتولوپ -

باری به درخواست درویش و فرمان پادشاه ، یک هیات ویژه از ولایت غربت رفتند به ولایت جابلقا و سگ را خریدند و آوردند. پسر پادشاه هم که سگ را دید، حالش خوب شد

ما از این داستان نتیجه می گیریم که بعضی از پسران پادشاهان خیلی بی ذوقند!!! قصة ما به سر رسید، کلاغه به خونه ش نرسید





اطلاعیه مردان (پنج شنبه 85/9/2 ساعت 11:11 صبح)


یک پسر خوب امضاء گواهی نامه اش خشک نشده به رانندگی خانمها گیر نمیدهد


یه پسر خوب کمتر با این جمله مواجه میشود: مشتری گرامی دسترسی شما به این سایت مقدور نمی باشد


یه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نمیره


یه پسر خوب عکس الکسندروگراهام بل رو قاب نمیکنه بزنه تو اتاقش

یک پسر خوب پشت چراغ قرمز با دیدن یه خانم ردیف چشماش مثه چراغهای فولکس نمیزنه بیرون


یه پسر خوب روزی چند بار به سازندگان یاهو مسنجر لعنت میفرسته


یه پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متریِ هیچ خانمی نمیشینه


یه پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشینش بوی ادکلن زنونه نمیده


یه پسر خوب هیچ وقت پای تلفن از این کلمات استفاده نمیکنه:"ساعت چند" "کی میای" "کجا" "دیر نکنی یا


یه پسر خوب وقتی میاد خونه قرمزی رژ در هیچ نقطه از صورتش مشاهده نمیشه


یک پسر خوب زمانی که کسی میخواهد از عرض خیابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقاء نداده و قصد جان عابر را نمیکند


یک پسر خوب زمانی که یک دختر خانم راننده میبیند ذوق زده نشده و در صدد عقده ای بازی بر نمی آید


یک پسر خوب که ژیان سوار میشود روی بنز همسایه با سوئیچ ماشین نقاشی نمیکشد


یک پسر خوب زمانی که تصادف میکند همانند قبائل زامبی وحشی بازی در نمی آورد


یک پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمایندگی از راهداری و شهرداری خیابانهای شهر را متر نمیکند


یک پسر خوب به محض دیدن یک دختر خانم متین با شلوار برمودا و مانتو تنگ کوتاه و شال باز دهانش به سان آبشار و چشمانش همانند چشمان وزغ نمیشود


یک پسر خوب دکمه های پیراهنش را از یک متر زیر ناف تا زیر چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلی محکم میکند


یک پسر خوب به محض دیدن دختر همسایه رنگش لبوی شده و چشمش را به آسفالت میدزود


یک پسر خوب روزی 10بارهوس بردن نذری به دم در خانه همسایه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نمیکند


یک پسر خوب بیشتر از 5 دقیقه در دستشوئی نمیماند . (نکته کنکوری(


یک پسر خوب 5 ساعت در حمام آهنگ جواد یساری نخوانده وبرای همسایگان آلودگی صوتی ایجاد نمیکند


یک پسر خوب اگر درد عشق گرفت در کوی و برزن عرعر عشق نکرده و آبروی خانوادگی خود را نمیبرد


یک پسر خوب با دوستانی که مشکوک به چت و لا ابالی گری هستند معاشرت نمیکند


یک پسر خوب به جای اینکه پول خود را در باشگاه بیلیارد و گیم نت و غیره دور بریزد بهتر است حساب آتیه جوانان باز کند و به فکر 1000 سالگی خود باشد


یک پسر خوب همواره به اسم خود افتخار میکند و به هر کس که میرسد نمیگوید که بجای قلی به او رامتین و آرش و ... بگویند


یک پسر خوب در اثر دیدن افراد غرب زده جو گیر نشده و لحاف کرسیه قرمز خال خال یشمی را به پیراهن تبدیل نکرده و سر زانو خود را جر نمیدهد


یک پسر خوب سر سفره دست به چیزی نمی زند تا همه سیرو پر از سر سفره بلند شوند و بعد شروع به غذا خوردن می نماید


یک پسر خوب تقاضای وسایل نا مربوطی از قبیل موبایل را از خانواده ندارد


یک پسر خوب در صورتی که با نامزد خود بیرون رفت و کسی به خانم متلک گفت فورا با پلیس 110 تماس حاصل می کند



یک پسر خوب برای احیای حقوق خود از زور بازو استفاده نکرده و کلمات رکیک مانند خر و الاغ به کار نمیبرد


یک پسر خوب از معاشرت با دوستان بسیار خودمانی که عادت به بیان شوخی های نا مربوط از قبیل حراج لفظی عمه و همچین خواهر مادر هستند امتناع میکند


یک پسر خوب همانند خاله زنکها تلفن را قورت نداده و سالی به 12 ماه دهانش بوی تلفن نمیدهد


یک پسر خوب هر صدایی از قبیل قار و قور شکم اهل خانه را با صدای تلفن اشتباه نگرفته و1 متر به بالا نمیپرد


یک پسر خوب برای بیرون رفتن از خانه 1 ساعت جلوی آئینه نایستاده و بزک نمیکند


یک پسر خوب در جشنهای فامیلی جو گیر نشده و نمیرقصد تا ابروی کل خاندان رابر باد دهد (مثل رقص نریمان در همایش روز جهانی زن!!)


یک پسر خوب در مهمانی های خانوادگی نوشدنی های غیر مجاز از قبیل ماءالشعیر را تنها با رضایت نامه رسمی و کتبی پدر محترم استعمال میکند


یک پسر خوب هر زمان که عشقش کشید با زیر شلواری کردی چین پیلیسه دار و یا شرت مامان دوز و رکابی همانند قورباغه به وسط کوچه نمیپرد


یک پسر خوب تنها برای رضای خدا و کاهش بار سنگین ترافیک و حمل و نقل درون شهری و برون شهری هر کجا که دختر خانم یا خانمی را در رده سنی 15 تا 25 سال دید سوار کرده و به مقصد می رساند (مصطفی با پرایدش در این زمینه دکترا داره....لول)



نتیجه گیری اخلاقی :
یک پسر خوب تا به حال مشاهده نشده!!!




آداب و رسوم کشیدن قلیان : (پنج شنبه 85/9/2 ساعت 11:11 صبح)
 دخترجوانی ازمکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل شد
پس از دوماه، نامه ای ازنامزدمکزیکی خوددریافت می کند به این مضمون
 لورای عزیز، متأسفانه دیگرنمی توانم به این رابطه ازراه دورادامه بدهم وباید بگویم که دراین مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!! ومی دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من راببخش وعکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست
  باعشق : روبرت
 
دخترجوان رنجیـده خاطرازرفتارمرد، ازهمه همکاران ودوستانش می خواهدکه عکسی ازنامزد، برادر، پسرعمو، پسردایی ... خودشان به اوقرض بدهند وهمه آن عکس ها راکه کلی بودند باعکس روبرت، نامزد بی وفایش، دریک پاکت گذاشته وهمراه با یادداشتی برایش پست می کند، به این  مضمون
 
روبرت عزیز، مراببخش، اماهرچه فکرکردم قیافه تورا به یادنیاوردم، لطفاً عکس خودت راازمیان عکسهای توی پاکت جداکن وبقیه رابه من برگردان



خصوصیات یک پسر خوب (پنج شنبه 85/9/2 ساعت 11:11 صبح)
 
بدینوســیله ما مردان محــترم کره زمین و حومه که از قوانین و مقـررات و آیین‌ها و این کارو بکن، این کارو نکن‌هائی که نامردانه از سوی جامعه نامرد زنان بر ما تحمیل گردیده و بدجوری حالمان را گرفــته به تنگ آمده‌ایم،‌ بر آن شــدیم که از سوی هیئت مردان کره زمین و حومه، حرفها و نظــرات خود را توسط این اعلانیه به گوش زنانی که حقوق ما مردان را پایمال میکنند برسانیم. و از آنجا که کلیه موارد زیر در یک درجه اولویت قــرار دارند، شماره موارد، همه «1» خواهد بود:

1- درست است که ما بعضی مواقع به شما فکر نمیکنیم، ولی دنیا که به آخر نمیرسه؟ چرا اینو درک نمیکنین بابا؟

1- وقـتی جایی داریم میریم، به پیر، به پیغمبر، هرچی میپوشین قشنگه و بهتون میاد! اینقــدر سئوال نکنید!

1- چپ میریم‌، راست میریم،‌ آبغوره میگیری، به جون خودم وخودت یه کارخونه آبغوره‌گیری بزن پول توشـه!

1- بابا هرچی میخواین رو راست بگین! چرا طفـــره میرین؟ به ما چه که شوهرخواهرت برای خواهرت گردنبند مروارید خریده؟ منظورتون چیه؟!

1- حواس ندارم خب! چرا قهر میکنی؟! خب آدمیزاد یادش میره تولدت و سالگرد ازدواجمون کی بوده! دو روز قبلش بهم یادآوری کنی میمیری؟

1- بابا ! من نوکرتم! شما فقط هم با «آره» و «نــه»‌ جوابمو بدی کافــیه! دلیل و برهان و این چیزا نمیخواد دیگه!

1- وقـتی مشـکلی داری که میتونم حلش کنم، بیا نوکرتم هسـتم. ولی اگه فـقط میخوای درد دل کنی و خودتو لوس کنی، من نوکرتم! دست از سر ما ور دار! برو به دوســتات تلفن کن!‌

1- اگه میگی 17 ماهه که سردردی داری و نمیشـه بهت نزدیک شد،‌ پس قضــیه جدیه! برو پیش دکـتر خب!

1- بابا! بنزین زدن که کاری نداره!! جون مادرت خودت بزن!‌

1- اگه یه چیزی گفـتیم که ازش دو جور برداشت کرد، به خدا منظـور ما اون برداشـت خوبه بوده!‌ آتیش به پا نکن!

1- حسودی نکن نوکرتم! بهـت هم بر نخوره! خدا چشم داده برای دیدن و لذت بردن از زیبائی‌ها!

1- آخه من نوکرتم! تمام زندگیمون که نمیتونه مثل اون سه چهار هـفـته اول باشـه! چرا نمیفهــمی؟

1- بابا! من که علم غیب ندارم، از اونچه که تو کله سرکار خانوم هم میگذره خبر ندارم! از روی چشمات هم نمیفـهمم چــته! زبون که داری ماشــالله! خودت بگو دردت چیه!

1- وقـتی میپرسم «چه شـده؟» و تو میگی «هیچی!»، ما که میدونیم داری دروغ میگی و «یه چیزی شـده!» ولی به روی خودمون نمیاریم که درگیر عواقب وخیم بعــدی‌اش نشــیم!
... همین!




ضد حال یعنی این (پنج شنبه 85/9/2 ساعت 11:7 صبح)
در راستای اینکه باید زبان شیرین فارسی را پاس بداریم و چاره ای هم جز این نداریم پیشنهادات زیر جهت اصلاح واژه های فرهنگی مزاحم و بعضا نا آشنا به شرح زبر اصلاح میگردد



نگوییم " وب سایت " بگوییم : رایانه جا یا تارانه

نگوییم " وب " بگوییم : جایانه یا تار

نگوییم " وب مستر " بگوییم : صاحب تار یا تارزن

نگوییم " ایمیل " بگوییم : نامه برقی

نگوییم " ایمیل آدرس " بگوییم : نشاننامه برقی

نگوییم " چت " بگوییم : زر

نگوییم " چت روم " بگوییم : زرستان با زرگاه

نگوییم " مانیتور " بگوییم : نمایانه

نگوییم " کی بورد " بگوییم : دکمه گاه

نگوییم " اسکنر " بگوییم : عکس برگردان

نگوییم " پرینتر " بگوییم : چاپانه یا چاپگر

نگوییم " ماوس " بگوییم : موش

نگوییم " دیسک " بگوییم : گردالی

نگوییم " سی دی (کامپکت دیسک) " بگوییم : کامل گردانه یا کاف گاف

نگوییم " دیسکت " بگوییم : گردکی

نگوییم " هارد دیسک " بگوییم : سخت گردالی

نگوییم " نوت بوک " بگوییم : رایانه رو

نگوییم " لینک " بگوییم : چسبانک

نگوییم " مایکروسافت " بگوییم : کوچک نرم یا نرم بچه

نگوییم " اکانت " بگوییم : برات

نگوییم " ماوس پد " بگوییم : خرش گاه

نگوییم " فوتوشاپ " بگوییم : عکاسخانه

نگوییم " اینترنت " بگوییم : جهان شبکه

نگوییم " اینترانت " بگوییم : درون شبکه

نگوییم " اینترنت اکسپلورر " بگوییم : جهانگرد شبکه

نگوییم " وب براوزر " بگوییم : تاریاب

نگوییم " کرسر " بگوییم : ریزینه

نگوییم " بیل گیتس " بگوییم : حساب دروازه

نگوییم " هات میل " بگوییم : داغنامه





مشخصات یه پسر خوب !!!!!!!!! (پنج شنبه 85/9/2 ساعت 11:7 صبح)
در راستای اینکه باید زبان شیرین فارسی را پاس بداریم و چاره ای هم جز این نداریم پیشنهادات زیر جهت اصلاح واژه های فرهنگی مزاحم و بعضا نا آشنا به شرح زبر اصلاح میگردد



نگوییم " وب سایت " بگوییم : رایانه جا یا تارانه

نگوییم " وب " بگوییم : جایانه یا تار

نگوییم " وب مستر " بگوییم : صاحب تار یا تارزن

نگوییم " ایمیل " بگوییم : نامه برقی

نگوییم " ایمیل آدرس " بگوییم : نشاننامه برقی

نگوییم " چت " بگوییم : زر

نگوییم " چت روم " بگوییم : زرستان با زرگاه

نگوییم " مانیتور " بگوییم : نمایانه

نگوییم " کی بورد " بگوییم : دکمه گاه

نگوییم " اسکنر " بگوییم : عکس برگردان

نگوییم " پرینتر " بگوییم : چاپانه یا چاپگر

نگوییم " ماوس " بگوییم : موش

نگوییم " دیسک " بگوییم : گردالی

نگوییم " سی دی (کامپکت دیسک) " بگوییم : کامل گردانه یا کاف گاف

نگوییم " دیسکت " بگوییم : گردکی

نگوییم " هارد دیسک " بگوییم : سخت گردالی

نگوییم " نوت بوک " بگوییم : رایانه رو

نگوییم " لینک " بگوییم : چسبانک

نگوییم " مایکروسافت " بگوییم : کوچک نرم یا نرم بچه

نگوییم " اکانت " بگوییم : برات

نگوییم " ماوس پد " بگوییم : خرش گاه

نگوییم " فوتوشاپ " بگوییم : عکاسخانه

نگوییم " اینترنت " بگوییم : جهان شبکه

نگوییم " اینترانت " بگوییم : درون شبکه

نگوییم " اینترنت اکسپلورر " بگوییم : جهانگرد شبکه

نگوییم " وب براوزر " بگوییم : تاریاب

نگوییم " کرسر " بگوییم : ریزینه

نگوییم " بیل گیتس " بگوییم : حساب دروازه

نگوییم " هات میل " بگوییم : داغنامه





غلط ننویسیم (پنج شنبه 85/9/2 ساعت 11:7 صبح)
در راستای اینکه باید زبان شیرین فارسی را پاس بداریم و چاره ای هم جز این نداریم پیشنهادات زیر جهت اصلاح واژه های فرهنگی مزاحم و بعضا نا آشنا به شرح زبر اصلاح میگردد



نگوییم " وب سایت " بگوییم : رایانه جا یا تارانه

نگوییم " وب " بگوییم : جایانه یا تار

نگوییم " وب مستر " بگوییم : صاحب تار یا تارزن

نگوییم " ایمیل " بگوییم : نامه برقی

نگوییم " ایمیل آدرس " بگوییم : نشاننامه برقی

نگوییم " چت " بگوییم : زر

نگوییم " چت روم " بگوییم : زرستان با زرگاه

نگوییم " مانیتور " بگوییم : نمایانه

نگوییم " کی بورد " بگوییم : دکمه گاه

نگوییم " اسکنر " بگوییم : عکس برگردان

نگوییم " پرینتر " بگوییم : چاپانه یا چاپگر

نگوییم " ماوس " بگوییم : موش

نگوییم " دیسک " بگوییم : گردالی

نگوییم " سی دی (کامپکت دیسک) " بگوییم : کامل گردانه یا کاف گاف

نگوییم " دیسکت " بگوییم : گردکی

نگوییم " هارد دیسک " بگوییم : سخت گردالی

نگوییم " نوت بوک " بگوییم : رایانه رو

نگوییم " لینک " بگوییم : چسبانک

نگوییم " مایکروسافت " بگوییم : کوچک نرم یا نرم بچه

نگوییم " اکانت " بگوییم : برات

نگوییم " ماوس پد " بگوییم : خرش گاه

نگوییم " فوتوشاپ " بگوییم : عکاسخانه

نگوییم " اینترنت " بگوییم : جهان شبکه

نگوییم " اینترانت " بگوییم : درون شبکه

نگوییم " اینترنت اکسپلورر " بگوییم : جهانگرد شبکه

نگوییم " وب براوزر " بگوییم : تاریاب

نگوییم " کرسر " بگوییم : ریزینه

نگوییم " بیل گیتس " بگوییم : حساب دروازه

نگوییم " هات میل " بگوییم : داغنامه





ازدواج به سبک اینترنتی (پنج شنبه 85/9/2 ساعت 11:6 صبح)
عروس خانم دوشیزه shirin_sooskesiah آیا وکیلم شما را به مهر :

گوگل عدد سکه بهار آزادی / یک وب کم / سند یک سایت اینترنت اختصاصی دات کام / یک مودم DSL / اینترنت پرسرعت به اندازه طول عمر نوح! / LCD و شمعدان / یک هدست بی سیم / چهارده روم اختصاصی به نیت چهارده ... / پنج گیگا بایت میل باکس اختصاصی به نیت پنج ...

به عقد دائم آقای feri_ferferi در بیاورم ؟

جمعیت : عروس رفته آف هاش رو چک کنه!!! حاج آقا : برای بار دوم آیا وکیلم ؟

جمعیت : عروس رفته ویروس کش آپدیت کنه!! حاج آقا :!!!BUZZ , برای بار سوم خفم کردی آیا وکیلم ؟

عروس : با اجازه بزرگترهای Room بله!




c# (چهارشنبه 85/9/1 ساعت 3:25 عصر)

نکته: هنگام اضافه کردن کنترل  notifyicon1    ایکون اضافه شده در نوار وظیفه ویندوز پس از اجرا نمایش داده میشود.

گاهی لازم است حتی از قرار گیری فرم در نوار وظیفه جلوگیری کنیم .به عنوان مثال اگر یک برنامه کاربردی دارای تعدادی پنجره باشد که به صورت شناور روی فرم اصلی قرار گرفته باشند در حالی که فرم اصلی در نوار وظیفه  قرار داشته باشد امکانندارد به این پنجره ها دسترسی داشته باشید برای جلوگیری از قرار گرفتن فرم در نوار وظیفه در قسمت properties  فرم گزینه showin taskbar را  false  کنید. در نتیجه اگر کاربر چنین فرمی را مینیمم کند میتواند بافشار alt+tab به برنامه دسترسی پیدا کند.

 

میخواهیم متدی بنویسیم که اعمال زیر راانجام دهد:

1)با کلیک روی ایکون در نوار وظیفه فرم را minimize  کند .اگر minimize بودانرا به حالت normal   وگرنه maximize کند.

 

برای دریافت متن کامل اینجا را کلیک نمایید.

 





<      1   2   3   4   5   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ ?
 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 8 بازدید
    بازدید دیروز: 0
    کل بازدیدها: 85747 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من

  • عـــــشــــق
    مــهــرشــــاد
    مهربون با مرام
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •