سلام اگر دیر به دیر آپ میکنم یا دیگه جواب نظرات رو نمیدم فقط چون اصلا حو.صله ندارم چیز خاصی نیستا فقط نمیدونم چرا دوباره سگی شدم یاد روزای رفتن فرزانم افتادم این شعر و برای فرزانم مینویسم و خوشحالم پیشمه
همون روز که رفتی یه بغضی ترک خورد یه اشکی چکید و دلی بی صدا موند
کودوم لحظه ی شوم و کودوم دست نامرد تو رو از من جدا کرد
مگه میشه دل بی تو آروم بگیره مگه میشه بی تو دل از غم نمیره
خدایا با تو هستم خدای کی هستی ؟ دلت اومد آخه دلمو شکستی
چرا اون نباشه ؟چرا برنگرده؟گناهم چیه دل من شکسته
ای که دنیای منی تو عشق و رویای منی تو بی تو سخته زنده موندن گل من
گل من زیباترینم تویی عشق آخرینم بی تو من تنهاترینم
یاد تو گر شد برایم زنده اما دیره دیگر ای همه جانم فدایت من
فرزان عزیزم به دور از همه ی حرفا به دور از همه ی آدما توی
یه جنگل سبز زیر آسمونی که زلالگونه آبیست میبوسمت چنان محکم
که دیگه دوست نداشته باشی به این دیار برگردی
|
وقتی کوچیک بودم همیشه به مامانم میگفتم خوشبحالت دلم می خواد جای تو باشم
ولی الان که مجبورم بزرگ باشم دلم می خواد جای کوچیکیام باشم
همون وقتایی که به پدر میگفتم پپر و به عاطفه میگفتم عابطه
همون وقتایی که چون داشتم میرفتم کلاس اول همه ازم کلی عکس میگرفتن
همون وقتایی که بین مامان و بابا می خوابیدم
همون وقتایی که به دادش کوچولوم حسودی میکردم
همون وقتایی که بدون هیچ دغدغه ای دست دختر خاله هام رو گاز میگرفتم
بدون هیچ دغدغه ای بدون هیچ دغدغه ای
چقدر دوران کودکی زیباست چقدر دوران کودکی زیباست
هنوز عروسکای باربی رو دوست دارم
هنوز لباسای سیندرلا رو دوست دارم
هنوز کارتون افسانه ی توشیشان رو دوست دارم
من امشب بچه شدم و می خوام به اون دوران برگردم
...............
شاید خیلی وقتا حق با عشقمه که میگه تو هنوز کوچولویی
آره امشب دوست دارم برم به دوران کودکیم اما واقعا راهی نیست !
ولی انگار واقعا بازگشتی وجود نداره
|
است
و
جز
این
نیست
این یه قانونه ؟
|
|
-----------------------DJM2---------------------
|
|
-----------------------DJM2---------------------
|
|
|